میم مثل...
ازم پرسید:
- بگو چقدر هزینه ی این خوراکی ها شده؟
+ چرا؟
- من میخوام حساب کنم...
+ نه نیازی نیست... زیادم نشد پولش...
- میخوام خوراکی تو راهتون از طرف من باشه... مثلا من براتون اغذیه خریدم... مثل بچگیاتون که میرفتین اردو...
راستش قبول نکردم و دیروز بدون اینکه چیزی بگه و اطلاعی بده با کلی خوردنی از راه رسید:
- به آقاهه یواشکی گفتم "تازه تراشو بهم بده... واسه مسافرت بچه م میخوام"
.
.
و این است مادر...
"میم" مثل تو...
میم مثل "محبت"...
+ نوشته شده در پنجشنبه سوم خرداد ۱۳۹۷ ساعت 7:10 توسط یکی که دوست داره انسان باشه...
|