احساس کردم رابطه ی خوبی بینمون برقرار شده و تا حدی حس صمیمیت و راحتی داره...

کسی م نبود که معذب بشه...

+ یه سوال... طب شما روزه گرفتن رو رد می کنه؟

- (با احتیاط و مردد جواب داد) اگه سالم باشن اشکالی نداره...

من شنیدم دیروز شما به اون خانوم چی گفتین... بنظر میرسید روزه گرفتن رو تایید نمی کنید...

- خب هر طبی و هر علمی میگه که وقتی عملی بهتون صدمه بزنه نباید انجامش بدین...

+ خب من میخوام بدونم که طب شما میگه روزه گرفتن به بدن صدمه میزنه یا خیر؟! 

- خب... صد در صد... مگه میشه نزنه...

+ همین... خواستم همینو بدونم... ممنونم...

ادامه داد و از منشور کوروش برام گفت... از "گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک"

گفت راستش من زیاد رو مذهب تاکید ندارم... انسانیت مهمه... اونی مهمه که برای همه مهمه... فرقی نداره مسیحی، یهودی یا مسلمان... اینا فایده ای نداره... اینا تظاهره... باید ذهنمون پاک باشه.... با مهر زدن پیشونی و بستن یقه و سینه زنی چیزی درست نمیشه... برای من فرقی نداره روبروم کی میشینه... مسلمونه یا غیر مسلمون... نگاهم به همه برابره... باید تو ذهنم چیز بدی نباشه...

 

و ادامه داد...

..

.

.

جدا از اینکه تا چه حد با حرفهاش موافقم، کنارش بودن رو دوست دارم... بودن با کسی که بشه ازش چیزی یاد گرفت عالیه...