خیلی هیجان زده م امشب... خوابم نمیبره انگار...

روزی که با خودم کنار اومدم برای استارت این کار با خودم منطقی حرف زدم:

+ برات عزیزه یا نه؟

++ معلومه که هست...

+ برای عزیزت مگه نباید تاوان بدی؟

++ چرا!

+ چقدر؟! این آدم برات چقدر می ارزه؟!!!

++ خیلی... حاضرم هرچی دارم رو بذارم براش...

+ خب پس تصمیمتو بگیر... ببینم چقدر حاضری بگذری از آسایشت... ببینم چقدر برات ارزش داره... ببینم چقدر پای دوست داشتنت هستی!

 

اونوقت با خودم گفتم باید شروع کنم...  به هر بهایی...