- چه نور خوبی داره اینجا...

.

.

با گفتن این جمله و در حالی که چشم دوخته بود به تنها پنجره ی اتاق از در خارج میشد که گفتم:

+ بیا اینجا! بیا ببین بهم خوردن برگهای پهن اون درخت بلند چه صدای قشنگی داره...

برگشت... نزدیکم ایستاد... چند ثانیه ای از پنجره زل زد به درخت بلند...

لبخند زد...

 

نگاهش پر بود از صدای قشنگ برگها...