زندگی...
راستش دلم واسش میسوزه...
انگار دارم تمام بی اعتمادی و آسیبی که بهم وارد شده رو یکسره میریزم تو جونش!
+ نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۵ ساعت 1:24 توسط یکی که دوست داره انسان باشه...
|
انگار دارم تمام بی اعتمادی و آسیبی که بهم وارد شده رو یکسره میریزم تو جونش!
به زبان ساده تر کسی رو میخوان که باهاش روزگار بگذرونن...
این واسه بعضیاشون گرون تموم میشه...
+ دیشب خواب بدی دیدم... صبح بود البته... احتمالا ۵ و نیم...
+ امروز بعد دو سال شکستمو فریاد زدم... شکستی که خیلی تلاش کردم نپذیرمش...