از جذابیت های زندگی اون وقتاییه که با نیش باز بهش میگم "یه دقه ادامو در بیار" 

بعد همینجوری که اجرا میکنه غش غش میخندم! :))

 

+ چند وقت پیش م داشت ادای رقصیدن همه رو در میاورد... بعد گفتم ادای من م دربیار...

یه ثانیه یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت بعد عین چوب خشک وایساد سرجاش شروع کرد آروم دست زدن!

بعد اضافه کرد: "تازه دست زدنت صدا م نداره"! :|

+ راست میگه طفلک... وقتی مجبور بشم به رقصیدن عمدا و دقیقا همین کارو می کنم! فرقی نداره وسط مهمونی باشم، جشن عروسی یا ...  :))))

+ عنوان بشکل غریبی شبیه به "ادرار" شده! :))))