با خودم فکر می کردم این چندمین مورد بود تو این سال که عذرخواهی کرد...

امسال (بهتر بگم نیمه ی دوم سال!) پر بود از آدمهایی که ازم عذرخواهی کردن و تو دلم گفتم کینه ای نیست!

ولی چرا دیگه مثل قبل نشدم باهاشون؟ چرا نخواستم؟ چرا نگفتم حالا که مستقیم یا غیر مستقیم بهم فهموندی که متوجه اشتباهت شدی پس من هم مثل قبل میشم!

چرا نگفتم؟ 

چرا نخواستم؟

این به این معنیه که در موردشون با خودم کاملا کنار نیومدم؟ کاملا نبخشیدم؟ اشتباه فکر میکنم که کینه ای ندارم؟ سنگدلم؟ بی عاطفه شدم؟ بد شدم؟

اصلا این رفتار طبیعیه یا غیرطبیعی؟!

عادیه یا نه؟

حق منه که بعد از بخشیدن مسیرم رو تغییر بدم؟ یا آدمها محکومن به اینکه بعد دریافت عذرخواهی به روال قبل برگردن؟!!!

از جواب هیچکدوم مطمئن نیستم...

 

فقط یه چیزو خوب میدونم...

اینکه دیگه خسته شدم از رفتار آدمها...

خیلی خسته شدم و رها کردم...

...

..

.

.

حجم سنگین بی وفایی آدمها رو قلبم آوار شد...

تحملش برام سخت بود...

و در حال حاضر این رو حق مسلم خودم می دونم که در مورد ادامه ی روابطم به صلاحدید خودم عمل کنم!

شاید میخوام از ضربه های بعدی پیشگیری کنم...

 

 

احتمالا دلیلش همینه...

..

.